چن بائو جین، جوان بیست ساله به گونگما، زمینهای پر از معادن طلا میرود تا برادر گمشدهاش را که سالها قبل از او به گونگما رفته و ناپدید شده است پیدا کند. در نهایت او پس از درگیر شدن با افرادی که برق طلا انسانیت و وجدان شان را از آنها گرفته موفق به پیدا کردن برادر و منفجر کردن معدنی که تمام جویندگان طلا را به فساد کشیده است میشود.