امین تاجیک مرد میانسال و معتمد محل است که کارخانه فرش دارد و در خیریه ای که مخصوص آزاد سازی زندانیان جرائم غیر عمد است فعالیت میکند.
تمام پول هایی که برای خیریه جمع می شود به حساب امین تاجیک واریز می شود و در روزی که باید زندانیان را آزاد کند حساب هایش بلوکه می شود و خودش هم به اتهام فساد مالی به زندان می افتد.
امین در زندان با جوانی به نام سعید آشنا می شود که قبلا پدرش بارها برای آزادی او اقدام کرده اما هر دفعه امین به جای او یکی دیگر را در لیست اضافه می کرد و...