بوی تاک

اصغر در معامله یک باغ با هما (نامزد ناصر، برادر زن اصغر) مبغون شده است. او که این خسارت را ناشی از تبانی ناصر و هما می‌بیند، به دنبال راهی برای ضربه زدن به آنها و همچنین دست به سر کردن طلبکاران می‌گردد... او که خودش را در بحرانی شدید می‌بیند، از برادر و خواهرش (اکبر و فاطمه) کمک می‌خواهد. اکبر و فاطمه هم که از بابت کلاهبرداری اصغر در ارث و میراث پدرشان دل‌چرکین هستند، در ابتدا توجهی به خواسته اصغر نمی‌کنند، ولی اصغر با اصرار و پافشاری و دادن وکالت به اکبر سعی می‌کند آنها را مجاب کند و...

آرشیو قسمت ها

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها